صفحه شخصی مهدی حمزه زاده آذر   
 
نام و نام خانوادگی: مهدی حمزه زاده آذر
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: مراغه
رشته: کارشناسی ارشد عمران
شماره نظام مهندسی:  15235
تاریخ عضویت:  1390/03/10
 روزنوشت ها    
 

 درس‌هایی از زلزله هاییتی بخش عمران

18





درس‌هایی از زلزله هاییتی
راجر بیلهام، عضو هیات‌علمی دانشکده علوم زمین‌شناسی دانشگاه کلرادو، از اولین زلزله‌شناسانی است که بعد از زمین‌لرزه اخیر هاییتی، از این کشور بازدید کرده و به بررسی عوامل منجر به این تلفات هولناک پرداخته است.

راجر بیلهام: با آمار رسمی 230هزار نفری تلفات زلزله و هزاران نفری که در زیر آوارها مدفون شدند، زمین‌لرزه 12 ژانویه / 22 دی‌ماه گذشته در هاییتی، بیش از دو برابر مرگ‌بارتر از هر زمین‌لرزه 7 ریشتری بود که تاکنون اتفاق افتاده است. من در بازدید خود از این کشور که در نخستین روزهای پس از وقوع زلزله انجام شد، دریافتم که دلایل این امر کاملا واضح و آشکار است:‌ بناهای این شهر از همان لحظه ساخت محکوم به فنا بودند. هر اشتباهی را که تصور کنید در این شهر اتفاق افتاده بود: از سیمان نامرغوب و مخلوط با ماسه نمکی گرفته تا استفاده از فولاد شکننده و اشتباه‌های مهندسی و اجرایی در اتصال تیرآهن‌های ستون‌ها و طبقات، و موارد متعددی از این دست.


تقویت امواج لرزشی گذرنده از صفحات نرم رسوبی که بیشتر ساختمان‌ها بر روی آنها ساخته شده بود، منجر به فروپاشی آن‌ها شد. تا حدی به این دلیل و تا حدی به دلیل تداوم گسل به سوی غرب، خرابی‌ها در تپه‌های بستر سنگی جنوب شهر کمتر بود و روی صفحات ساحلی در نزدیکی لئوگان در سی کیلومتری غرب شهر، خیلی بیشتر. ولی نجات برج‌های بسیار سنگین مخازن آب در مناطق نابودشده نشان‌گر این بود که اگر همه ساختمان‌های منطقه قواعد مهندسی را رعایت می‌کردند، می‌شد از این فاجعه اجتناب کرد.
مرگ و مصدومیت 15درصد از جمعیت 2.5 میلیون نفری پورتوپرنس و مناطق حاشیه‌ای آن، و تقریبا 1.5 میلیون نفری که بی‌خانمان شده‌اند، نتیجه چندین دهه ساخت و ساز بدون نظارت است که دولت محلی بدون توجه به این‌که این ناحیه بین دو صفحه جغرافیایی قرار گرفته است، مجوز آن را صادر می‌کرد. پیش از این زلزله‌شناسان زیادی در مورد خسارات وقوع زلزله در این بخش از مرز صفحه کارائیب، گفته و نوشته بودند. البته بدیهی است که حتی اگر گوش شنوایی هم پیدا می‌شد که به این اخطارها توجه کند، با توجه به اوضاع اقتصادی هاییتی نمی‌شد انتظار داشت که این کشور بتواند از پس هزینه‌های کمرشکن مقاوم‌سازی ساختمان‌ها برآید.
درس‌های این فاجعه کم نیست؛ هم برای زلزله‌شناسان، هم برای صنعت ساختمان و برای جامعه جهانی توسعه. رهبران جوامع، مسئول ایمنی شهروندان خود هستند و باید به پیش‌بینی‌های زلزله‌شناسان که بر مبنای خسارت‌های مکرر وقایع پیشن است، توجه کنند.
غافل‌گیری بیشتر؟
یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که مطرح می‌شود، این است که آیا باید در آینده نزدیک انتظار حادثه دیگری را داشته باشیم یا خیر؟ لرزه اصلی 12 ژانویه و پس‌لرزه‌های آن در گسل Enriquillo اتفاق افتاد که از شرق به غرب و در مرز شمالی صفحه کارائیب گسترده شده است. زلزله‌ها سبب می‌شوند که این صفحه به طور میانگین سالانه 8 میلی‌متر جابجا شود، و 12 میلی‌متر دیگر در سال نیز در اثر حرکت رو به شرق این صفحه توسط یک گسل موازی دیگر در شمال هیسپانیولا جذب می‌شود. در سال 1751 / 1130 زلزله‌ای بزرگ در شرق پورتوپرنس تقریبا تمام ساختمان‌های شهر را از بین برد. در سال 1770 / 1149، زلزله دیگری شهر بازسازی‌شده را دوباره نابود کرد که احتمالا، ناشی از همان گسلی بود که منجر به زلزله اخیر شد. از آن زمان تا همین اواخر، این گسل قفل شده و صفحه کارائیب را تقریبا 2 متر عقب نگاه داشته بود؛ تا این‌که این عقب‌ماندگی در زمستان گذشته جبران شد. در نتیجه، خبر خوب این است که به نظر می‌رسد این زمین‌لرزه، تمام انرژی ذخیره‌شده در این گسل از سال 1770 تاکنون را آزاد کرده است.

ولی دو جنبه ناراحت‌کننده زلزله با این پیش‌بینی در تعارض است. اولی این است که پژوهش‌های میدانی در مرکز زلزله هیچ گسیختگی سطحی را در بالای گسل مرزی این صفحه نشان نمی‌دهد. این با تصاویر راداری نیز هم‌خوانی دارد که قبل و بعد از زلزله از فضا گرفته شده و نشان می‌دهند که گسل از 8 کیلومتر زیر زمین شروع می‌شود، ولی دست‌کم 2 کیلومتر زیر سطح تمام می‌شود.
با کاوش در گسل‌های سطحی می‌توان تاریخ زلزله‌های پیشین را از طریق واحدهای جغرافیایی قابل تعیین، تا چندین هزار سال پیش مطالعه کرد. با داشتن چنین اطلاعاتی از گذشته می‌توان زمان و اندازه احتمالی رخدادهای آتی را محاسبه کرد. ولی اگر زلزله اخیر هیچ ردی از خود باقی نگذاشته باشد، آنگاه این احتمال وجود دارد که رخدادهای بسیاری نیز در گذشته به همین ترتیب از دید زمین‌شناسان پنهان مانده باشد!
علاوه بر آن، غیاب یک گسل سطحی به معنای این است که هنوز انرژی الاستیک در چند کیلومتر بالایی گسل باقی مانده است. چنین انرژی محصوری می‌تواند بر شدت یک زلزله بیافزاید و قدرت تخریب آن را بیشتر کند؛ و یا این که به آرامی و به صورت یک لرزش آرام لایه‌های کم عمق یک گسل آزاد شود.
فشار ساختمان
نگرانی بیشتر این است که مناطق مجاور گسل در شرق و غرب گسست زیرسطحی اخیر، اکنون به دلیل فشاری که به آنها منتقل شده است در نزدیکی نقطه شکست قرار گرفته‌اند. زلزله در این گسل‌های مجاور می‌تواند به همان قدرت زلزله 12 ژانویه و یا حتی بیشتر از آن باشد. محاسبات نشان می‌داد به احتمال 1 تا 2 درصد، زلزله 7 ریشتری دیگری در این نواحی تا قبل از 22 فوریه / 1 اسفند اتفاق می‌افتد، که البته چنین نشد. چنین پیش‌بینی‌هایی کاملا علمی نیست و زلزله‌های پیوسته که به این ترتیب تحریک شده‌اند، ممکن است در اثر فرایند‌هایی که هنوز ناشناخته هستند، ماه‌ها و یا حتی سال‌ها به تاخیر بیفتند. با این وجود شکی وجود ندارد که لرزه اخیر احتمال وقوع یک زلزله دیگر را بالاتر برده است. البته این را نیز باید گفت که اگر این زلزله احتمالی همین امروز اتفاق بیفتد، قدرت و خسارات آن کمتر از این است که 20 تا 30 سال دیگر و بعد از بازسازی شهر اتفاق بیفتد، چرا که اکنون ساختمان‌ها تخلیه شده‌اند و مردم در چادرها زندگی می‌کنند.
خیلی از شهرهای دیگر نیز در مسیر زلزله‌های مرگ‌بار قرار دارند، و برخی از آنها، مانند پورتوپرنس و توکیو (که در سال 1923 / 1304 در اثر یک زلزله تخریب شد)، پایتخت‌هایی هستند که در اثر وقوع زلزله در آنها، زندگی در کل کشور فلج می‌شود. تهران، کاتماندو، استانبول و سرینگر، شهرهای بزرگ دیگری هستند که هم مستعد زلزله‌های ویرانگر هستند و هم وضعیت ساختمان‌سازی مناسبی ندارند. بیشتر جزایر شمال و شرق دریای کارائیب، وجود خود را مدیون فرایندهای لرزشی در لبه صفحه کارائیب هستند، و شهرهای آنها باید همواره آماده زمین‌لرزه بعدی باشند.
زمین‌لرزه‌های ویرانگری که از سال 1999 / 1378 به‌این سو در ترکیه، تایوان، سوماترا، کشمیر و سیچوان رخ داد، نشان داد که خطوط راهنمای اولیه مهندسی برای مقاوم‌سازی در برابر زلزله در ساختارهای حیاتی شهری (مدارس، بیمارستان‌ها و ایستگاه‌های آتش نشانی)، مفاهیم بیگانه‌ای برای مقامات مسئول محلی است و معمولا نادیده گرفته می‌شوند. تقریبا 80 درصد مدارس در پورتوپرنس فرو ریخته‌اند و نسبت مشابهی نیز در زلزله 2005 / 1384 کشمیر حاکم بود. ایستگاه‌های پلیس و زندان‌ها را نیز باید به ساختارهای حیاتی شهر اضافه کرد. تا پیش از این، هیچ‌گاه اتفاق نیفتاده بود که چهارهزار مجرم خطرناک در شهر زلزله‌زده‌ای رها شوند، آن هم شهری مانند پورتوپرنس که بخش عمده‌ای از نیروی پلیس خود را در اثر زلزله از دست داده بود.
از آغاز قرن بیست و یکم، زمین‌لرزه‌ها به طور مستقیم و یا غیرمستقیم (شامل سونامی) جان بیش از 640 هزار نفر را گرفته‌اند که این میزان، چهار برابر بیش از دو دهه گذشته است. اگر ساختمان‌ها در برابر زلزله مقاوم نشوند، آمار مرگ و میر در شهرها با افزایش جمعیت بیشتر هم خواهد شد.
زلزله‌های مناطق شهری فشار زیادی را هم به اقتصاد جهانی وارد می‌آورد. تاکنون حدود 3 میلیارد دلار کمک جهانی به هاییتی وعده داده شده تا به بازسازی این کشور کمک شود. حتی اگر نیمی از این رقم هم به بازسازی تقریبا 250هزار مسکن و هزاران زیربنای اقتصادی و مدنی تخریب شده اختصاص یابد، در مجموع سرانه‌ای کمتر از 5هزار دلار به هر ساختمان اختصاص خواهد یافت. با در نظر گرفتن این‌که بعد از زلزله‌های کمتر مخرب در کشورهای در حال توسعه تقریبا بین 3 تا 10 میلیارد دلار صرف بازسازی مناطق زلزله زده شده است، بازسازی ساختمان‌ها به نحوی که در برابر زلزله مقاوم باشند، نیاز به بودجه‌ای چندین برابر کمک‌های کنونی دارد، حتی اگر از از مواد اولیه و نیروی کار محلی استفاده شود.
از آن‌جاکه پروژه‌های ساختمانی فرصت‌های شغلی متعددی را در دهه‌های آتی در هاییتی ایجاد خواهند کرد، مهندسان زلزله بر اهمیت آموزش پیمان‌کاران و کارگران ماهر ساختمانی تاکید می‌کنند. حتی پیش از کمک‌های مالی بیشتر باید بر فشارها بر این کشور افزود تا یک نظام ساختمان‌سازی مناسب در این کشور شکل بگیرد و کادری از مهندسان ناظر ساختمان برای نظارت بر حسن اجرای این قوانین به وجود بیایند.
در صورتی که مقررات الزامی حداقلی در ساختمان‌سازی در تمام شهرهای دنیا و علی‌الخصوص در شهرهایی با تاریخی پر از زلزله‌های پیشین الزامی شود، بار زلزله‌های محلی بر اقتصاد جهانی به شدت کاهش خواهد یافت. پیش‌بینی دو برابر شدن جمعیت جهان در آینده نزدیک به این معنی است که ما باید بیش از هر زمان دیگری در طول تاریخ به ساختمان‌سازی رو بیاوریم.
در زلزله‌های اخیر، ساختمان‌ها نقش سلاح‌های کشتار جمعی را داشتند. اکنون زمان آن رسیده است که سازمان ملل متحد ماموریت جدیدی را در این زمینه تعیین کند: تشکیل گروهی از ناظران بین‌المللی برای حصول اطمینان از این که افراد، ساختمان‌هایی نمی‌سازند که موجب مرگ ساکنان آن شوند.
نشریه نیچر، شماره 463 - ترجمه: مجید جویا

شنبه 26 فروردین 1391 ساعت 12:29  
 نظرات    
 
حامد حقی 20:21 شنبه 26 فروردین 1391
1
 حامد حقی
دست مریزاد مهدی جان عزیز. اونجا رصدخانه ی مراغه است؟ منظورم عکس جدید شماست.

مقاله هم جالب است و بنده هم یک کار جالب در زمینه معلولیت ها و آسیب های اجتماعی در زمانی که در سازمان بهزیستی بودم با مطالعه موردی زلزله هائیتی انجام دادم و مدتی به دنبال همچین مطلبی بودم تا مقاله ی خودم را از حالت اجتماعی به سمت مدیریت بحرانی سوق بدهم.برای همین هم از شما بسیار سپاسگزارم.یاحق
مائده علیشاهی 20:30 شنبه 26 فروردین 1391
1
 مائده علیشاهی
بسیار خوب........موفق باشید
مجید صابر 21:05 شنبه 26 فروردین 1391
1
 مجید صابر
ممنون مهندس عزیز جالب بود
نیما محسون 21:40 شنبه 26 فروردین 1391
1
 نیما محسون
متشکریم مهدی عزیز
امیر یاشار فیلا 01:20 یکشنبه 27 فروردین 1391
1
 امیر یاشار فیلا

مقاله‌ی بسیار جالب و پرکششی‌ست، و متن بسیار روان و بی‌ابهامی دارد.
سپاسگزارم آقای مهندس حمزه‌زاده‌ی عزیز.
عکس تازه‌ی پروفایل‌تان هم بسیار زیباست؛ تبریک.
پاینده باشید.
مهدی حمزه زاده آذر 07:54 یکشنبه 27 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
سلام و عرض ادب و احترام حضور دوستان و سروران گرامی.
از لطف و ابراز نظر دلگرم کننده شما بسیار سپاسگذارم.
جناب فیلای بزرگوار و حامد جان دوست خوبم، بله اینجا رصدخانه مراغه است.
مدت زیادی بود که تصمیم به گرفتن یک عکس مقابل این دست ساخته خواجه نصیرالدین طوسی داشتم اما متاسفانه علی رغم فاصله بسیار کم آن با محل زندگی من (در حد 1 کیلو متر) این سعادت نسیبم نمی شد تا اینکه در تعطیلات این فرصت پیش آمد و این کار را کردم.
مقاله به نظر بنده حقیر هم خواندنی و آموزنده هست. امیدوارم مورد استفاده بوده باشه.
مخلصم موفق باشید.
امین کرمی 10:32 یکشنبه 27 فروردین 1391
1
 امین کرمی
ممنون مهدی جان.متن مفید و به قول مهندس فیلای عزیز پر کششی بود. میخواستم در مورد هم عکس بپرسم که با سئوال دوستان متوجه شدم.
امین کرمی 10:34 یکشنبه 27 فروردین 1391
1
 امین کرمی
راستی در نمودار درج شده در متن زلزله بم هم رکورد دار است متاسفانه.و باز متاسفانه تهران هم مورد توجه نگارنده و البته گسل های خفته البرز قرار داره.
ویراستار پارسی 13:00 یکشنبه 27 فروردین 1391
1
 ویراستار پارسی
سلام
نسیب به معنی
خویش, خویشاوند, بانسب, شخص‌عالی‌نسب می باشد و در این مورد نصیب صحیح است.
نصیب
(اسم) 1 - سهم کسی از چیزی بهره حصه : جهودان را از ملک نصیبی نیست . 2 - اقبال بخت طالع: ... به از آن نیست که به نصیبی که از دیوان الرزق مقسوم نامزد تو کرده اند خرسند شوی. یا یانصیب ویا قسمت. در جایی گفته میشود که امید نفعی باشد .
مهدی حمزه زاده آذر 13:54 یکشنبه 27 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
مخلصم داش امین. متاسفانه حق با شماست.
مهدی حمزه زاده آذر 23:50 یکشنبه 27 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
آقای ویراستار بیش از این شرمنده نفرمائید. قطعا از این به بعد در نگارش روزنوشت و نظرات دقت لازم رو می کنم تا زحمت اصلاح غلطهای املائی آنها را شما متحمل نشوید :)
ظاهرا پر غلط املائی ترین عضو تا به الآن من هستم با دو مورد البته فعلا... :)
ویراستار پارسی 12:37 دوشنبه 28 فروردین 1391
0
 ویراستار پارسی
سلام جناب حمزه زاده آذر
ممنون
سعی کرده ام اسم کسی را نیاورم تا خود اشخاص متوجه آن بشوند ولی می دانم که بعضی از این اشتباه ها بخاطر تایپ با صفحه کلید است و گرنه با کاغذ و قلم همه بهتر و صحیح تر می نویسند.
شما پر غلط نیستید دلیل آن فعال بودن جنابعالی در سایت است.
مهدی حمزه زاده آذر 13:01 دوشنبه 28 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
شما به بنده لطف دارید و من نه تنها ناراحت نیستم از کار شما که بسیار خوشحالم. بله البته بسیاری از این اشتباهات به جهت نزدیکی کلیدها به هم است ولی از این به بعد سعی می کنم تکرار نشود.
مخلصم
جلال بهرامی 13:26 دوشنبه 28 فروردین 1391
1
 جلال بهرامی
سلام به همه دوستان عزیز.ممنون داداش مهدی
حامد حقی 19:58 دوشنبه 28 فروردین 1391
1
 حامد حقی
ویراستار پارسی با سلام و دورود
امیدورام در راهی که به تازگی آغاز نموده اید پیروز و سربلند باشید. از شما یاور گرامی خواهشمندم نسبت به حذف واژگان بیگانه ی عربی و انگلیسی و پارسی نمودن آنها نیز کوشش نمایید.پارسی بسیار زیبا و دلنشین است و هر قدمی در این راه بردارید خدمتی به ایران عزیز نمودید.پیروز و سربلند باشید.یاحق
مهدی حمزه زاده آذر 01:19 سه شنبه 29 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
با حامد جان شدیدا و اکیدا و خلاصه همه جوره موافقم جناب ویراستار.
فارسی سازی یا به قول حامد جان پارسی سازی بسیاری لغات غیر پارسی بهترین کمک شما می تونه باشه به این جمع ایرانی.
بنده هم در راهی که پیش گرفتید برایتان آرزوی کامیابی می کنم.
مهدی حمزه زاده آذر 01:20 سه شنبه 29 فروردین 1391
0
 مهدی حمزه زاده آذر
مخلصم داش امیر رضای خودمون :)
ویراستار پارسی 00:11 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 ویراستار پارسی
جناب حقی
سلام
ممنون از همراهی جنابعالی
چون جنابعالی نیز دستی بر قلم دارید و نویسندگی فرموده اید می دانم که با املای واژگان بیگانه نیستید ولی گاهی اوقات به زبان محاوره ای کامنت می گذارید و اگر موردی در خصوص جنابعالی ذکر می شود فقط به خاطر این است که املای آن کلمه در ذهن بعضی از دوستان حک نشود مانند دورود که املای صحیح آن بصورت درود است.
مجدد عذر خواهی می کنم و مطمئن هستم با املای صحیح این واژه بیگانه نیستید.

در زیر معنی هر دو واژه را آورده ام

درود
دعا, سلام, ثنا, نیایش, رحمت
( اسم ) 1 - چوب تخته . 2 - درخت .
ایستگاه راه آهن لرستان واقع در 467 هزار گزی تهران

درود آباد
ده مخروبه ایست از بخش سمیرم بالا شهرستان شهرضا

درود اوند
به گفته ابن فندق مولف تاریخ بیهق از خاندانهای شریف دیالمه است فولاد وند شریفترین خاندانی باشد در میان دیالمه و همچنین دروداوند

درود خوان
درود خواننده درود دهنده آفرین گوی تحیت گوینده ثنا گوی تحسین کننده

درود دادن
سلام رساندن نماز گزاردن سلام کردن درود رساندن درود گفتن

درود رساندن
ادای احترام کردن نماز گزاردن درود فرستادن درود گفتن آفرین گفتن

درود زن
دهی است از دهستان ایرج بخش اردکان شهرستان شیراز واقع در 78 هزار گزی خاور اردکان و کنار راه فرعی پل خان به خانی من

درود فرستادن
نماز گزاردن تصلیه درود رساندن

درود کار
نجار چوب تراش درودگر درگر

درود کردن
سلام رساندن نماز گزاردن



دورود
1 - بخشی از شهرستان بروجرد در حدود 5779 تن سکنه .2 - قصبه بخش مذکور بارتفاع 1402 مترواقع در کنار خط آهن سراسری ایران بر سر راه شوسه تهران بخرم آباد و خرمشهر.

میان دورود
دهستان بین دو رودخانه تجن و نیکا واقع شده است . از شمال به دریای مازندران و از طرف جنوب براه شوسه و راه آهن ساری به بهشهر محدود است . هوای آن مرطوب و معتدل است . از 59 آبادی کوچک و بزرگ تشکیل شده و سکنه آن در حدود 29 هزار تن میباشد . ده دهستان سیبکوه زاهدان بخش مرکزی شهرستان فسا استان هفتم ( فارس ) .
نام یکی از دهستانهای بخش مرکزی شهرستان ساری واقع در بین دو رودخانه معروف تجن و نکا از طرف شمال به دریای مازندران و از طرف جنوب به راه شوسه و راه آهن ساری به بهشهر محدود است و هوای آن مرطوبی و آب آن از دو رودخانه تجن و نکا .

حامد حقی 18:07 چهارشنبه 30 فروردین 1391
0
 حامد حقی
دست مریزاد جناب ویراستار پارسی.... تسلیم.....یاحق.پیروز و سربلند باشید.