صفحه شخصی مهدی حمزه زاده آذر   
 
نام و نام خانوادگی: مهدی حمزه زاده آذر
استان: آذربایجان شرقی - شهرستان: مراغه
رشته: کارشناسی ارشد عمران
شماره نظام مهندسی:  15235
تاریخ عضویت:  1390/03/10
 روزنوشت ها    
 

 کمربند بخش عمومی

8








>


کیف مدرسه را با عجله گوشه ای پرتاب کرد و بی درنگ به سمت قلک کوچکی که روی تاقچه بود ، رفت .
همه خستگی روزش را بر سر قلک بیچاره خالی کرد . پولهای خرد را که هنوز با تکه های قلک قاطی بود در جیبش ریخت و با سرعت از خانه خارج شد .
وارد مغازه شد . با ذوق گفت : ببخشید آقا ! یه کمربند می خواستم . آخه ، آخه فردا تولد پدرم هست ... .

- به به . مبارک باشه . چه جوری باشه ؟ چرم یا معمولی ، مشکی یا قهوه ای ، ...
پسرک چند لحظه به فکر فرو رفت .

- فرقی نداره . فقط ... ، فقط دردش کم باشه !












یکشنبه 9 بهمن 1390 ساعت 10:59  
 نظرات    
 
جلال بهرامی 22:28 یکشنبه 9 بهمن 1390
1
 جلال بهرامی
مرسی خیلی جالب بود
مائده علیشاهی 17:31 دوشنبه 10 بهمن 1390
1
 مائده علیشاهی
ممنون جناب مهندس
م افتخاری 13:05 سه شنبه 11 بهمن 1390
1
 م افتخاری
البته فکر میکنم دیگر پدری که جرات جسارتی در این حد را داشته باشد بسیار کم باشد ولی متاسفانه همیشه همه جور آدمی وجود دارد
مهدی حمزه زاده آذر 15:27 سه شنبه 11 بهمن 1390
0
 مهدی حمزه زاده آذر
تنبیه بدنی اگرچه همیشه مایه تاسف بوده اما باور کنید زمانی که امثال بنده بجه بودیم و تنبیه می شدیم حرف گوش کن تر و مودب تر از بسیاری بجه های امروزی بودیم.نمونه اش همین صحبتهای این بچه رو یک باره دیگه با دقت بخونید.در اوج نگرانی و ناراحتی از تنبیهی که با کمر بند در انتظارش است باز هم مهر و محبت پدر و فرزندی و قبول تنبیه برای تادیب در این نوشته کوتاه و سخنان کودک موج میزند.